مشق عشق همه چیز از همه جا پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مشق عشق و آدرس mohajer3353.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان
Alternative content پنج شنبه 8 خرداد 1393مهاجر
:: نويسنده : میخوام چند تا سلامتی بگم خیلی غمگینه ...سلامتی پسری که یه روز عاشق شد ...سلامتی دختری که یه روز عاشق شد ...سلامتی پسری که اندازه یه نگاه هم به عشقش خیانت نکرد ...سلامتی دختری که هیچی کم نذاشت ...سلامتی عشق پاکشون ...سلامتی اون همه خاطره ها شیطنت ها دیوونه بازیا زیر بارون قرار گذاشتن ها خیس شدن ها از سرما به خود لرزیدن ها ...سلامتی دوستی که زیر اب پسرو به دروغ زد ...سلامتی دختری که حرفای دوست مثل خواهرشو باور کرد ...سلامتی دختری که بی خبر خطش خاموش شد ...سلامتی اون قسمها و دوستت دارمهایی که هیچوقت تحویل داده نشد ...سلامتی پسری که هرچی قسم خورد خواهش کرد اثری نداشت ...سلامتی دختری که با چشم خیس به پسر گفت ازت بدم میاد ...سلامتی پسری که رفت خدمت تا زود برگرده و دلشو بدست بیاره و بره خواستگاری ...سلامتی21ماه پست دادنا و لحظه شماری و دور بودن ها ...سلامتی روزی که پسر دعوت شد به جشن عقد عشقش ...سلامتی اون شب ...سلامتی اون دوستایی که بخاطر حال پسر بغض داشتند اما پسر خندید تا جشن خراب نشه ...سلامتی اون خنده ی زوری ...سلامتی عروسی که ماه شده بود ...سلامتی عاقدی که اومد ...سلامتی اون شناسنامه ها ...سلامتی بغض پسر ...سلامتی بار اول ...سلامتی بفض پسر ...سلامتی بار دوم ...سلامتی بغض پسر ...سلامتی بار اخر ...سلامتی بغض پسر ...سلامتی پلاک زنجیری که پسر واسه زیر لفظی روز عقدش گرفت و تو جیبش موند ...سلامتی زیر لفظی که یکی دیگه داد ...سلامتی پسری که هنوز امید داشت که به عشقش میرسه ...سلامتی اجازه بزرگتر ها ...سلامتی **بله** گفتن ...سلامتی بغض پسر ...سلامتی چشم خیس دوستان ...سلامتی بغض پسر ...سلامتی اون حلقه که جایگزین حلقه پسر شد ...سلامتی ماشین عروس ...سلامتی سستی زانو ...سلامتی سیاهی چشم ...سلامتی اون شب ...سلامتی پاکت سیگار و نخهایی که با نخ قبلی روشن میشد ...سلامتی بغض پسر که تو آیینه شکست ...سلامتی فرداش ...سلامتی مهمونی که دختره گرفت ...سلامتی دوستایی که جمع شدن ...سلامتی اون پسر تو مهمونی ...سلامتی شب و روزایی که سخت گذشت ...سلامتی دوستی که به دختر گفت اون حرفو به دروغ گفت از رو حسادت ...سلامتی دختری که با تمام وجود گریه کرد ...سلامتی تیغی که تیز شد ...سلامتی رگ دست ...سلامتی دختری که خود کشی کرد ...سلامتی لحظه ای که به پسر خبر دادن ...سلامتی ملاقات تو بیمارستان ...سلامتی اون5-6دقیقه ی تنها با دختر ...سلامتی اون چشمای نیمه باز خیس ...سلامتی شرم دختر ...سلامتی صبر پسر ...سلامتی قسم های که پسر به دختر داد تا فراموش کنه که زندگیش خراب نشه ...سلامتی قسم به جون پسر ...سلامتی قبول کردن دختر ...سلامتی لحظه ی خداحافظی ...سلامتی چشمهای خیس ...سلامتی یه عمر تنهایی ...سلامتی حرفهایی که نمیشد گفت اما یه متن شد ...سلامتی خنده های کودکی که تو راه بود ...سلامتی پسری که حسرت پدر موندن تا ابد رو دلش موند ...سلامتی هق هق هایی که پست شد تا دلی اروم شه ...سلامتی نظر هایی که گذاشته شد ...سلامتی امشب ...سلامتی همه ی عاشقایی که هرگز به عشقشون نرسیدن و از دور نگران یکی یه دونشون بودن ...سلامتی عاشقایی که با بغض و با سکوتشون گفتن آهای غریبه این که دستش تو دستای توئه همه ی دنیای منه خیلی مراقبش باش
نوع مطلب : ، برچسب ها : ، چهار شنبه 7 خرداد 1393مهاجر
:: نويسنده : چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند
دنیا اونقد کوچیکه که آدمایی رو که ازشون متنفری هر روز میبینی
خاطرات آدم مثل یه تیغ کند میمونه که رو رگت میکشی!
اولین خنده ز بی دردی بود
من که به هیچ دردی نمیخورم …
درد اگر سینه شکافد ، نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو !
من ماندم و حلقه طنابی در مشت
نوع مطلب : ، برچسب ها : ، چهار شنبه 7 خرداد 1393مهاجر
:: نويسنده : بخش منو که باعث عذاب وجدانت شدم
نوع مطلب : ، برچسب ها : ، سه شنبه 6 خرداد 1393مهاجر
:: نويسنده : به عشق در یک نگاه اعتقاد ندارم،امابه اینکه یک نفر در یک لحظه از چشمت بیفتد شدیدامعتقدم....!!! حواست باشه به کی دست میدی! وگرنه همه چی تو از دست میدی ...
هرگز تمامت رو برای کسی رو نکن بگذار کمی دست نیافتنی باشی آدمها تمامت که کنند،رهایت می کنند... دندونی که لقه رو باید کشید اولش درد داره ... بعدش حس خالی بودن جاش چند روز رو اعصابته بعدش هم انگار نه انگار که روزی دندونی اونجا بوده .... این حکایت بعضی آدمای زندگیمونه
عشق مثل کشیدن دو سر یه کش میمونه که دو نفر دارن میکشنش... اگه یکی یهو ولش کنه... دردش واسه کسی میمونه .... که هنوز اونا سفت نگه داشته ....
چقدرسختهچقدر سخته هرکسی که دورت باشه فقط نقش بودن بازی کنه ... چقدر سخته که برای همه اضافی باشی برای همه یه داستان تکراری باشی .. داستان کهنه قدیمی چقدر سخته به همه دل ببندی ولی به اندازه ی یه دوست ساده هم براشون نباشی چقدر سخته بغض گلوتو فشار بده و تو فقط دردشو انکار کنی چقدر سخته از ته قلبت بخوایی گریه کنی .. اما اشکت مثل سنگ سفت باشه خیلی سخته دنیا بهت پشت کنه و تو نتونی بگی : اهای بی معرفتا منم هستم
برای همه خوبــ ــــ باش...!آنکه فهمید همـــیشه کنارتـــ ـــ و به یادتـــ ــــ خواهد بودو آنکس که نفهمیدروزی دلـــش برای تمام خــ ـوبی هایتـــ تنــــ ــگ میشود...
گاهی ...
چقدر سخته به همه آرامش بدی...
نوع مطلب : ، برچسب ها : ، سه شنبه 6 خرداد 1393مهاجر
:: نويسنده :
سرزمین مکه هم در ناز شد از حرا درهای رحمت باز شد شام میلاد کلام الله شد مصطفی امشب رسول الله شد
گویی که ز صخره ها صدا می آید آوای خوش خدا خدا می آید ای خسته دلان منتظرگوش کنید **مبعث رسول عشق وایمان مبار ک باد**
سخنان گوهربار پیامبر اعظم(ص) 1- ما تقرب العبد الی الله بشیء افضل من سجود خفی ترجمه: هیچ کس به چیزی بهتر از سجده نهان ، به خدا تقرب نمیجوید . منبع: کنز العمال ، ج 3 ، ص 24 ، ح 5269 2- ما اوذی احد مثل ما اوذیت فی الله . ترجمه: هیچکس آن قدر که من در راه خدا اذیت دیدم ، اذیت نکشید منبع: کنز العمال ، ج 3 ، ص 130 ، ح5818 3-ما من ساعة تمر بابن آدم لم یذکر الله فیها الا حسر علیها یوم القیامة ترجمه: ساعتی بی ذکر خدای بر آدمی زاد نگذرد مگر روز قیامت بر آن حسرت خورد . منبع: کنز العمال ، ج 1 ، ص 424 ، ح1819
4- اشقی الاشقیاء من اجتمع علیه فقر الدنیا وعذاب الَخرة ترجمه: از همه بدبختان بدبختتر کسی است که فقر دنیا و عذاب آخرت را با هم دارد منبع: کنز العمال ، ج 6 ، ص 492 ، ح 16683 5- افضل الاعمال بعد الایمان ألتودد الی الناس ترجمه: بهترین کارها پس از ایمان به خدا دوستی با مردم است منبع: کنز العمال ، ج 9 ، ص 5 ، ح 24653 6- لا یُعجِبَنَّکُم إسلامُ رَجُلٍ حَتَّی تَعلَموا کُنهَ عَقلِهِ ترجمه: مسلمانیِ کسی شما را به شگفت نیاورَد تا آن گاه که حقیقت خِرَدش را در یابید منبع: مسند الشهاب ، ج 2 ، ص 88 7- ساعات الاذی فی الدنیا یذهبن ساعات الاذی فی الاخره ترجمه: ساعتهای آزار این دنیا ساعتهای آزار آخرت را نابود میکند منبع: نهج الفصاحه 8- النظرة سهم مسموم من سهام ابلیس . ترجمه: نگاه بد ، تیری زهر آگین از تیرهای شیطان است منبع: نهج الفصاحه ، ص 636 ، ح 3159 9- المؤمن اکرم علی الله عز وجل من بعض ملائکته ترجمه: مؤمن نزد خدا از بعض فرشتگان او عزیزتر است منبع: سنن ابن ماجه ، کتاب الفتن ، ح 3937 10- من کان فی حاجة اخیه ، کان الله فی حاجته ترجمه: هر که از پی حاجت برادر خویش باشد ، خدا از پی حاجت وی باشد . منبع: صحیح بخاری ، کتاب المظالم ، ح 2262 11- اخوف ما أخاف علی امتی الهوی وطول الامل . ترجمه: بر امت خویش بیش از هر چیز از هوس و آرزوی دراز بیم دارم منبع: کنز العمال ، ج 3 ، ص 490 ، ح 7553 12- انی فیما لم یوح الی کاحدکم ترجمه: من درچیزهائیکه بمن وحی نرسیده مانند یکی از شما هستم منبع: نهج الفصاحه 14- ایاک ومصادقة الاحمق فانه یرید أن ینفعک فیضرک . ترجمه: از دوستی احمق بگریز ، که میخواهد به تو نفع رساند ولی ضرر میرساند . منبع: کنز العمال ، ج 16 ، ص 266 ، ح 44388 15- من المراة ان یکون بکرها جاریة ترجمه: از میمنت و خوشقدمی زن، این است که اولین فرزندش دختر باشد منبع: مستدرک الوسائل، ص111 16- تزوجوا النساء فانهن یأتین بالمال . ترجمه: زن بگیرید که زنان توانگری می آورند منبع: کنز العمال ، ج 16 ، ص 275 ، ح 44431 17- خیر الصداق ایسره . ترجمه: بهترین مهرها آن است که سبکتر باشد منبع: کنز العمال ، ج 16 ، ص 320 ، ح 44707 18- نعم الشفیع القرآن لصاحبه یوم القیامة . ترجمه: چه نیکو شفیعی است قرآن در روز قیامت ، برای کسی که قرآن خوانده باشد . منبع: کنز العمال ، ج 1 ، ص 540 ، ح 2422 19- المرض سوط الله فی الارض یؤدب به عباده ترجمه: بیماری تازیانه خدا در زمین است که به وسیله آن بندگان خویش را ادب میکند . منبع: کنز العمال ، ج 3 ، ص 306 ، ح 6680 20- البطانة تقسی القلب . ترجمه: پرخوری دل را سخت میکند . منبع: نهج الفصاحه ، ص 222 ، ح 1111 21- من سره أن یستجیب الله له عند الشدائد والکرب فلیکثر الدعاء فی الرخاء ترجمه: هر که دوست دارد خدا هنگام سختی و مصیبت دعای وی اجابت کند ، هنگام گشایش دعا بسیار کند منبع: سنن ترمذی ، کتاب الدعوات ، ح 3304 22- لیس شیء اکرم علی الله تعالی من الدعاء ترجمه: هیچ چیز نزد خدا ، گرامی تر از دعا نیست . منبع: سنن ترمذی ، کتاب الدعوات ، ح 3292 23- لا یمنعن رجلا مهابة الناس ان یقوم بحق اذا علمه . ترجمه: ترس از مردم ، شما را از رعایت حقی که میدانید باز ندارد منبع: کنز العمال ، ج 15 ، ص 923 ، ح 43588 24- ان أسرع الدعاء اجابة دعوة غائب لغائب . ترجمه: دعایی که غایبی برای غایبی دیگر کند ، از همه دعاها زودتر مستجاب میشود . منبع: سنن ابی داود ، کتاب الصلاة ، ح 1312 ان الله تعالی یحب اذا عمل أحدکم عملا أن یتقنه . ترجمه: خداوند دوست دارد که وقتی یکی از شما کاری میکند آن را کامل کند . منبع: کنز العمال ، ج 3 ، ص 907 ، ح 9128 25- انک لن تدع شیئا اتقاء الله عز وجل الا أعطاک الله خیرا منه ترجمه: اگر از ترس خدا از چیزی درگذری ، خداوند بهتر از آن را به تو خواهد داد . منبع: مسند احمد ، مسند البصریین ، ح 19813 26- اتقوا الدنیا فوالذی نفسی بیده انها لأسحر من هاروت وماروت . ترجمه: از دنیا بپرهیزید ، قسم به آن کس که جان من در کف اوست که دنیا ازهاروت و ماروت ساحرتر است منبع: کنز العمال ، ج 3 ، ص 182 ، ح 6063 27- آیه المنافق ثلاث اذا حدث کذب و اذا وعد اخلف و اذا ائتمن خان ترجمه: نشان منافق سه چیز است سخن بدورغ گوید از وعده تخلف کند و در امانت خیانت نماید منبع: نهج الفصاحه 28- الهوا و العبوا فانی اکره ان یری فی دینکم غلظه ترجمه: تفریح کنید وباری کنید زیرا دوست ندارم که در دین شما خشونتی دیده شود منبع: نهج الفصاحه
نوع مطلب : ، برچسب ها : ، یک شنبه 4 خرداد 1393مهاجر
:: نويسنده : بابای جعبه ای حرفی نمیزنی چرا «بابای جعبه ای»؟
نوع مطلب : ، برچسب ها : ، جمعه 2 خرداد 1393مهاجر
:: نويسنده : هَـمیشه بـآید کَسـی باشد کـــہ مــَعنی سه نقطههاے انتهاے جملههایَتـــ را بفهمد هَـمیشه بـآید کسـی باشد تا بُغضهایتــ را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد بـآید کسی باشد کـــہ وقتی صدایَتــ لرزید بفهمد کـــہ اگر سکوتـــ کردے، بفهمد کسی بـآشد کـــہ اگر بهانهگیـر شدے بفهمد کسی بـآشد کـــہ اگر سردرد را بهـآنه آوردے برای رفتـن و نبودن بفهمد به توجّهش احتیآج داری بفهمد کـــہ درد دارے کـــہ زندگی درد دارد بفهمد کـــہ دلت برای چیزهاے کوچکش تنگــ شده استــ بفهمد کـــہ دِلتــ براے قَدمــ زدن زیرِ باران تنگــ شده استــ همیشه باید کسی باشد همیشه نوع مطلب : ، برچسب ها : ، پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393مهاجر
:: نويسنده :
اولین روز دبستان بازگرد
خاطرات کودکی زیباترند
درس پند آموز روباه و خروس
تا درون نیمکت جا می شدیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
برگ دفتر ها به رنگ کاه بود همکلاسیهای درد و رنج و کار
یاد آن گچها که بودش روی دوش ای معلم نام و هم یادت به خیر یاد درس آب و بابایت به خیر ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن
نوع مطلب : ، برچسب ها : ، پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393مهاجر
:: نويسنده : آرامش غروب " خوش دارم آزاد از قید و بندها درغروب آ فتاب بر بلندای کوهی بنشینم و فرو رفتن خورشید را در دریای وجود مشاهده کنم و همه حیات خود را به این زیبایی خ دایی بسپارم و این زیبایی سحرانگیز، با پنجه های هنرمندش با تار و پود وجودم بازی کند، قلب سوزانم را بگشاید، آتشفشان درد و غم را آزاد کنم، اشک را که عصاره حیات من است، آزادانه سرازیرنمایم، عقده ها و فشارهایی را که بر قلب و روحم سنگینی می کنند بگشایم . غم های خسته کننده ای را که حلقومم را می فشرند و دردهای کشنده ای که قلبم را سوراخ سوراخ می کند، با قدرت معجزه آسای زیبایی تغییر شکل دهد و غم را به عرفان و درد را به فداکاری مبدل کند و آنگاه حیاتم را بگیرد و من دیوانه وار همه وجودم را تسلیم زیبایی کنم و روحم به سوی ابدیتی که نورهای زیبایی می گذرد پرواز کند و در عالم آرامش و طمأنینه از کهکشانها بگذرم و برای لقاء پروردگار به معراج روم و از درد هستی و غم وجود بیاسایم و ساعتها و ساعتها در همان حال باقی بمانم و از این سیر ملکوتی لذت ببرم." نوع مطلب : ، برچسب ها : ، پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393مهاجر
:: نويسنده : می نویسم تا بگویم : دلم برای کودکی ام تنگ شده ست!!! دورانی که همه دغدغه ام تا خوردن گوشه دفترمشقم بود و زدن گیره برای صاف کردنش ...! داشتن مُهرِ صد آفرینِ معلم و گل کشیدنِ سمت چپ بالای هربرگ دفتر انشاء؛ آخ که چه ذوقی داشت! شمردن20های دفتر دیکته که هرروزچک می کردم و تعداد آنرا می شمردم و خط کشی کردن دفترهایی که بویی از فانتزی بودن، نبرده بودند!!! کاش الان هم فکرهایم به همان اندازه ســــاده بودند ودلم به شنیدن زنگ تفــــریح وصد آفرین معلم ، خوش بود! دلم برای اون زمانی که می خوندیم: « اکرم با پری دوست است» تنگ شده ، آخه امروزه ؛ هر دخترخانومی با یه آقاپسری دوست میشه و دیگه دوستی دو دختر، تقریباً از مد افتاده...!!! دلم برای اون زمانی که می خوندیم: «پدر هرروز نماز می خواند»؛ « پدر هرروز کتاب می خواند»؛تنگ شده! آخه تو شرایط فعلی؛ پدر وقت نداره کتاب بخونه و نماز خوندن هم که، قدیمی شده! دلم برای «کوکب خانوم» تنگ شده...! آخه الان ، چند سالیه کوکب خانوم مهمون نداره؛ یا خونه نیست که مهمون داشته باشه و یا حوصله مهمون داری نداره!!! دلم برای « مادر اکرم، کشک درست می کند » تنگ شده! آخه امروزه ؛کمتر کسی آش می خوره؛ وقتی می خوره؛ کشک درست نمی کنه! دلم برای بقالی کوچه قدیمی مون تنگ شده... یادت بخیر؛ «حسین آقا بقال »! دیروز که به سوپر مارکت سر کوچه مون سر زدم دیدم؛ روی یک کاغذ کثیف، با خطی کج و معوج نوشته: « از پذیرش مشتری معذرویم لطفا به آدرس اینترنتی فروشگاه، مراجعه فرمایید»...! دلم برای دهقان فداکار؛ «ریز علی» تنگ شده...! آخه ،امروزه ریز علی ها حوصله درد سر ندارن و قطارها هرروز به سنگها برخورد میکنن ومنفجر می شن...!!! دلم برای «امین با تخته ومیخ، میز ساخت » تنگ شده...! آخه چند سالیه که امین با تخته، میز نمی سازه؛ امین خونه نشین شده،دیروز اشتراک اینترنت ای دی اس ال خونه شون تمام شد؛ زنش ، خدارا شکر کرد؛ اما امین رفت و کارت اینترنت 10 ساعته خرید، آخه می خواست به قرار نیمه شبش، برسه!!! از همه بیشتر: دلم برای « آن مرد در باران آمد » تنگ شده...! آخه سالهاست منتظریم؛ باران آمد...اما آن مرد... نیامد...!!! دلم برای کودکی ام تنگ شده...!!! دلم برای خودِ خودم، هم تنگ شده...!!! بعداً نوشت: اگر روزی می آمد که جهان خواب هیچ کودکی را نمی دید، بی شک "صداقت" به آخر می رسید و دوستی و مهربانی، پشت اندوه های بزرگِ بزرگسالی هامان گم می شد. نوع مطلب : ، برچسب ها : ، پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393مهاجر
:: نويسنده :
به دفتر مدرسه خونده شد وبهش گفتند: " فردا والدینت رو بیار،اینم نامه...!"
نوع مطلب : ، برچسب ها : ، چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393مهاجر
:: نويسنده : معلم پای تخته داد ميزد
صورتش از خشم گلگون بود و دستانش به زير پوششی از گرد پنهان بود ولی آخر کلاسيها لواشک بين خود تقسيم می کردندش وآن يکی در گوشهای ديگر «جوانان» را ورق می زد برای اينکه بيخود هایو هو می کرد و با آن شور بیپايان تساويهای جبری را نشان میداد با خطی ناخوانا بروی تختهای کز ظلمتی تاريک غمگين بود تساوی را چنين بنوشت : يک با يک برابر است از ميان جمع شاگردان يکیبرخاست هميشه ... يک نفر بايد بپاخيزد به آرامی سخن سر داد تساوی اشتباهی فاحش و محض است نگاه بچهها ناگه به يک سو خيره گشت و معلم مات بر جا ماند و او پرسيد : اگر يک فرد انسان ، واحد يک بود آيا يک با يک برابر بود؟ سکوت مدهشی بود و سوالی سخت معلم خشمگين فرياد زد آری برابر بود و او با پوزخندی گفت اگر يک فرد انسان واحد يک بود آنکه زور و زر به دامن داشت بالا بود و آنکه قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پايين بود؟ اگر يک فرد انسان واحد يک بود آنکه صورت نقره گون ، چون قرص مه میداشت بالا بود وآن سيه چرده که می ناليد پايين بود؟ اگر يک فرد انسان واحد يک بود اين تساوی زير و رو می شد حال میپرسم يک اگر با يک برابر بود نان و مال مفتخواران از کجا آماده میگرديد؟ يا چهکس ديوار چينها را بنا میکرد؟ يک اگر با يک برابر بود پس که پشتش زير بار فقر خم میگشت؟ يا که زير ضربه شلاق له میگشت؟ یک اگر با يک برابر بود پس چهکس آزادگان را در قفس میکرد؟ معلم نالهآسا گفت: بچهها در جزوههای خويش بنويسيد یک با یک برابر نیست...؟! ![]() نوع مطلب : ، برچسب ها : ، چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393مهاجر
:: نويسنده : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393مهاجر
:: نويسنده :
«طلوع همتای آفتاب در زمین» امروز، وقتی خورشید، سر از بالین کوهها بردارد و طلوع کند، همتای خود را در زمین خواهد یافت؛ مولای نخلستانهای سکوت و چاه، مولای شبگرد کوچههای کوفه را که بار امانت بر دوش، خلافت خدا را بر زمین مجسم خواهد کرد.
نوع مطلب : ، برچسب ها : ، یک شنبه 21 ارديبهشت 1393مهاجر
:: نويسنده : یا ناظر چادر من لباس متهمان دادگاه یا در زندان نیست! چادر من برای نشان دادن فقر در سریالها و فیلم ها نیست! چادر من فقط برای رفتن به اماکن زیارتی نیست! چادر من تاچ بندگی من است! بگذار به چادرت پیله کنند مدام! به پروانه شدنت میارزد...
برای چادرت نقشه ها کشیده اند...
یک مقام بلند پایه ی آمریکایی میگوید...
نوع مطلب : ، برچسب ها : ، یک شنبه 21 ارديبهشت 1393مهاجر
:: نويسنده : خداوندا مرا انسانی بساز که ترا بشناسد و خودرا بشناسد. مرا چندان قوی گردان که به گاه ناتوانی از سستی خود آگاه گردم. چنان جسور و با شهامتم کن که بهنگام وحشت جرات مقابله بــا خويشتن را داشته باشم. مرا انسانی بساز که بهنگام شکست شرافتمندانه درخوداحساس کبر و غرورکنم و به گاه پيروزی فروتن ونجيب باشم. مرا انسانی بساز که از ناملايمات زندگی روی بر نتابم . به هنگامی که بايد سينه سپر کنم پشت بر نگردانم. مرا به جاده آسايش راهنمايی نکن بلکه به راهی سخت و دشوار مرا مورد آزمون خود قرار بده تا باناملايمات دست به مبارزه بزنم و سربلند بيرون آيم. مرا انسانی قرار بده که دلش روشن و صاف و هدف زندگيش عالی باشد .پيش از اينکه در انديشه فرمانروايی بر ديگران باشد بر خويشتن حکومت کنم مرا انسانی بساز که خنديدن را بياموزد اما گريستن رانيزهرگز از خاطر نبرد. انسانی که گام درآينده بگذارد ولی گذشته را نيز هرگز فراموش نکند. واز همه مهمتر در مقابل چشمان جادويی و افسونگر هيچ کس تسليم نشودو مسحور نگردد. خدايا من تاب تحمل ندارم مرا به حال خود وامگذار اي مهربانترین مهربانان و ای بهترین تکیه گاه و پناه امید واران نوع مطلب : ، برچسب ها : ، یک شنبه 21 ارديبهشت 1393مهاجر
:: نويسنده : شهید گمنام سلام خوش اومدی مسافر من خسته نباشی پهلون
خیلی حال میده یه بچه خوشگل دنیا بیاری! خیلی حال میده تو کوچیکی همه جا از ادبش و تو بزرگی از اخلاق و صفا و صمیمیتش حرف بزنند! خیلی حال میده به سنین جوانی که رسید وقتی نگاش کنی دلت بره! خوشگل،خوشتیپ،شیک... خیلی حال میده وقتی حرف ِ امام میاد وسط دیگه بی خیال همه چیز بگه می خوام برم و تو بگی خدا یارت مادر! ولی از همه اینا باحال تر می دونی چیه؟ اینه که وقتی بعد چندین سال چشم انتظاری استخونای پسر خوشتیپتُ بیارن،کفن ُبگیری سمت آسمون و آروم بگی: اللهم تقبل منا هذا القلیل ..
![]()
سلام بر مادر بی قبر
سلام بر قبرهای بی مادر
![]() اين پلاك و استخوان از من به صف جا مانده است
نقطه پرواز سرخى بود، آنجا مانده است
من خودم از شوق مىرفتم تنم افتاده بود
در مقام وصل فهميدم كه سرجا مانده است
بى نشانى را خود من خواستم باور كنيد
نام گمنامى اگر ديديد تنها مانده است
من رفيقى داشتم همسنگرم جانباز شد
دستهايش يادگارى پيش مولا مانده است
آن بسيجى هم كه معبر را برايم باز كرد
ديدمش آن روز در تشييع بىپا مانده است
يادتان باشد سلاح و كوله و فانسقهام
زير نور ماه سرخ ، از بهر فردا مانده است
پاسداريدش مبادا غفلتى خاكسترى
گيرد عزمى را كه آن از راز زهرا (س) مانده است
![]()
شرمنده ام شهدا نوع مطلب : ، برچسب ها : ، شنبه 20 ارديبهشت 1393مهاجر
:: نويسنده : شنبه 20 ارديبهشت 1393مهاجر
:: نويسنده : جمعه 19 ارديبهشت 1393مهاجر
:: نويسنده : چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393مهاجر
:: نويسنده : سلام برغریب کوچه های مدینه!!!!
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
نوع مطلب : ، برچسب ها : ، سه شنبه 16 ارديبهشت 1393مهاجر
:: نويسنده : |
||||||||||||||||||